
این مقاله علمی با بررسی تأثیرات بین نسلی سوء استفاده از کودکان بر اضطراب و افسردگی نوجوانان در اتیوپی خدمت شما ترجمه شده است ؛
با تمرکز ویژه بر نقش میانجیگری و تعدیلکننده پریشانی روانی فعلی
چکیده
مقدمه: سوء استفاده از کودکان در سراسر جهان رواج دارد و آفریقا یکی از قاره هایی می باشد که نرخ بالایی در این زمینه دارد. تحقیقات در کشورهای با درآمد بالا و متوسط نشان میدهد که سابقه سوء استفاده و غفلت والدینی از کودکان، اثر زنجیره ای بر بدرفتاری در نوجوانان و به نوبه خود بر مشکلات سلامت روانی آن ها دارد. این زنجیره در مورد کودکان خردسال گزارش شده است اما به ندرت در زوج های والدین-نوجوان یا در کشورهای با درآمد پایین (LICs) مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مطالعه بررسی ارتباطات بین نسلی سوء استفاده و غفلت از کودکان و سنجیدن این موضوع بود که چگونه این تجربیات به نوبه خود با اضطراب و افسردگی جوانان در یک LIC مرتبط هستند.
روش ها: در مجموع 231 نوجوان (سن: 13 تا 21 سال) و 185 نفر از والدین آنها (n=90 پدر و n=95 مادر) از مدارس متوسطه در آدیس آبابا، اتیوپی مورد آزمایش قرار گرفته شدند. با استفاده از یک طرح مقطعی، شرکتکنندگان مجموعهای از پرسشنامهها را که شامل ارزیابی سوء استفاده از کودکان (در دوران نوجوانی و سابقه شخصی در والدین)، پریشانی روانی والدین، افسردگی و اضطراب جوانان و عوامل جمعیتشناختی بود، تکمیل کردند.
نتایج: فراوانیهای قرار گرفتن در معرض سوء استفاده از کودکان برای نوجوانان 68٪ و برای والدین آنها (زمانی که خودشان کودک بودند) 65٪ بود. 51٪ و 42٪ از نوجوانان به ترتیب علائم اضطراب و افسردگی را در حد مرزی تا سطح بالینی داشتند. والدین نوجوانانی که سابقه آزار و اذیت و غفلت کودکان را داشتند نیز گزارش دادند که در دوران کودکی خودشان بیشتر در معرض آزار و اذیت قرار داشته اند (p<0.001). پریشانی روانی فعلی پدران، اما نه مادران، میانجی این ارتباط بین نسلی در تجربیات بدرفتاری بود (95% CI ]1.164, 9.467]). همچنین ما دریافتیم که پریشانی روانی والدین در مسیرهای غیرمستقیم اثر بین نسلی بدرفتاری با کودکان به عنوان یک تعدیلکننده قابل توجه ای در اضطراب و افسردگی این نوجوانان می باشد (95٪ CI ] 0.770-، 0.012-[).
نتیجه گیری: ما دریافتیم که سوء استفاده از کودکان به صورت اثرات بین نسلی می باشد و سپس این اثرات از طریق مسیرهای مختلف بر اضطراب و افسردگی نوجوانان تأثیر میگذارد که سبب اثرات زنجیرهای در بین نسلهای پی در پی می شود. برنامههای مداخله ممکن است از طریق طیفی از مسیرهای غیرمستقیم احتمالی مؤثر باشند و اجرای نقاط دسترسی متعدد را برای تسهیل تغییر در زندگی نوجوانان تحت تأثیر در آفریقا تشویق کنند.
کلمات کلیدی: سابقه سواستفاده و غفلت از کودکان، بدرفتاری با کودک، انجمن های بین نسلی، اضطراب و افسردگی، پریشانی روانی
مقدمه
سوء استفاده از کودکان زمانی رخ میدهد که والدین (از نظر جسمی، عاطفی یا جنسی) کودک را مورد سوء استفاده قرار دهند، او را نادیده بگیرند، کودک را در معرض خشونت شریک زندگی قرار بدهند، یا اجازه بدهند که کودکان زیر 18 سال مورد سوء استفاده تجاری یا بهرهکشی قرار گیرند [1]. وقتی که والدگری با سوء استفاده و غفلت از کودکان عجین شود، مسیرهای رشدی کودکان، همچنین رشد اجتماعی و عاطفی آنها، ممکن است به طور قابل توجهی مختل گردد [2, 3]. در نتیجه، ارزیابی میزان، نوع و پیامدهای قرار گرفتن در معرض سوء استفاده و غفلت از کودکان برای اجرای سیستمهای پیشگیری و پشتیبانی در کشورها ضروری می باشد.
سوء استفاده از کودکان در سطح جهانی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما هنوز نمیتوان تخمین واقعی ارائه داد. مطالعات مروری به دلیل کمبود پژوهش در کشورهای اقتصادی ضعیف مانند آفریقا، نتایج متناقضی ارائه دادهاند [4، 5]. یک مطالعه مروری که شامل 23 مطالعه در آفریقا بود، که اکثریت مطالعات از آفریقای جنوبی بود، نشان داد که شیوع سوء استفاده جسمی در طول زندگی از 8 تا 45٪ متغیر است [6]. آفریقا شامل 54 کشور مستقل است و 70٪ از دادهها در این مرور از آفریقای جنوبی منشأ گرفتهاند، جایی که تنها 4٪ از جمعیت در آن زندگی میکنند. پرجمعیتترین کشورهای مستقل نیجریه و اتیوپی هستند، که به ترتیب 15 و 9٪ از جمعیت قاره آفریقا را تشکیل میدهند. با این حال، تنها یک مطالعه از نیجریه وجود دارد اما هیچ مطالعهای از اتیوپی منتشر و در تخمینها از این کشورها گنجانده نشده است. یک تخمین واقعی از سوء استفاده و غفلت از کودکان در آفریقا تنها در صورتی امکان پذیر است که گزارشهای بیشتری از کشورهای آفریقایی، به ویژه کشورهای بزرگتر که میزبان بسیاری از خانوادهها هستند و سهم قابل توجهی در جمعیت آفریقا دارند، مانند اتیوپی، در دسترس باشد.
وضعیت اقتصادی و سیاسی در اتیوپی به عنوان "بدترین بحران بشردوستانه در دههها" توصیف شده است [7]، ص 1. جنگهای داخلی، درگیریها، خشکسالیها، مهاجرتها، همهگیریها، کاهشهای اقتصاد کلان و کمپین تخریب خانههای غیرنظامی که صدها هزار نفر را بیخانمان کرده است، تنها برخی از این موارد می باشند [7]. بیان شده که سناریوی فعلی 29.4 میلیون نفر را تحت تأثیر قرار میدهد و پیشبینی میشود که حتی بیشتر از قبل کودکان و نوجوانان در معرض سوء استفاده قرار گیرند. علاوه بر این، روشهای والدگری مستبد در اتیوپی حاکم می باشد [8]، که میتواند نرخ سوء استفاده از کودکان را نیز افزایش دهد [9].
بر این اساس، مطالعات قبلی (که بسیاری از آنها پایاننامههای دانشگاهی یا ادبیات خاکستری بودند) که در اتیوپی انجام شده، تعداد بالایی از سو استفاده را نشان داده است. مشخص شده که سوء استفاده جسمی از 64٪ [10] تا 70٪ [11] متغیر بوده؛ سوء استفاده عاطفی از 72٪ [12] تا 83٪ [11] متغیر بوده؛ خشونت بین شریکهای زندگی از 58٪ [13] تا 70٪ [14] متغیر بوده؛ و کار کودکان از 43٪ [15] تا 79٪ [16] متغیر بوده است.
با این حال این مطالعات، در چندین زمینه محدود می باشند: آنها از ابزارهای ارزیابی تأیید نشده استفاده کردهاند، تنها انواع خاصی از سوء استفاده از کودکان را مشاهده کردهاند و نتایج را تنها به زبانهای محلی اعلام کردهاند. کمبود مطالعات با کیفیت بالا به زبان انگلیسی برای کشورهای بزرگ آفریقایی که ساکنین زیادی دارند و بنابراین به طور قابل توجهی به جمعیت کمک میکنند، وجود دارد. بنابراین، هدف مطالعه فعلی ما این می باشد که انواع مختلفی از سوء استفاده و غفلت را به دقت و با استفاده از یک ابزار ارزیابی خوب تأیید شده و به طور مکرر اجرا شده برای جمعآوری دادهها در یک مطالعه بررسی کنیم، مانند سوء استفاده جسمی، سوء استفاده عاطفی، غفلت، مشاهده خشونت بین شریکهای زندگی و کار کردن کودکان در اتیوپی، و قصد داریم نتایج را به صورت زبان اصلی برای ارتباطات تحقیقاتی بینالمللی به انگلیسی در دسترس قرار دهیم.
اضطراب و افسردگی در نوجوانان
اضطراب و افسردگی دو مورد از شایعترین اختلالات روانی در میان نوجوانان هستند، که با افزایش تعداد بیماران به میزان 18.4٪ بین سالهای 2005 تا 2015 همراه می باشد [17]. افراد مضطرب ممکن است علائمی مانند ترسها و نگرانیها، بیقراری یا تحریکپذیری را تجربه کنند، در حالی که افراد افسرده ممکن است خلق و خوی پایدار پایین، از دست دادن علاقه و لذت را داشته باشند [18]. میزان اضطراب و افسردگی در میان جوانان، به ویژه در آفریقا، جایی که بالاترین جمعیت گروه سنی در مقایسه با بقیه جهان زندگی میکند، به خوبی شناخته شده نیست [19]. تلاشها برای توصیف و تحلیل سطوح و مسیر افسردگی و اضطراب در یک پژوهش اخیر مروری سیستماتیک از مطالعات بین سال های 2008 تا 2020 منعکس شده است: شیوع نقطهای شناسایی شده افسردگی و اضطراب به ترتیب 27 و 30٪ در نوجوانان صحرای آفریقای جنوبی بود [20]. مطالعات اتیوپی، نرخهای متغیری از اضطراب و افسردگی را نشان دادهاند که به ترتیب از 8٪ [21] تا 67٪ [22] و 7٪ [23] تا 41٪ [22] متغیر بودهاند.
ارتباط سوء استفاده در کودکی با اضطراب و افسردگی
شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد قرار گرفتن در معرض سوء استفاده در کودکی با اضطراب و افسردگی در نوجوانی ارتباط دارد. گزارشها نشان دادهاند که 14٪ از نوجوانان (10 تا 19 ساله) به دلیل مشکلات روانی ناشی از سختیهای دوران کودکی، به ویژه افسردگی و اضطراب، رنج میبرند [24]. قرار گرفتن نوجوانان در معرض بدرفتاری، خطر اضطراب و افسردگی را افزایش می دهد [25, 26]. با این حال، تنها تعداد کمی از مطالعات در مورد رابطه بین سوء استفاده از کودکان و اضطراب و افسردگی در آفریقا وجود دارد و این مطالعات نشان میدهند که سوء استفاده از کودکان بر اضطراب و افسردگی یا سلامت روانی کلی آن ها تأثیر میگذارد. مطالعهای توسط گلایه و همکارانش [27] گزارش داد که دانشجویان دختر دانشگاه که تجربه سوء استفاده جنسیتی، جسمی و جنسی را داشتند، چهار برابر بیشتر در معرض افسردگی بودند. بعلاوه گیرما و همکارانش [28] در پژوهشی بر روی نوجوانان (میانگین سن تقریباً 17 سال) که از پنج مدرسه به طور تصادفی انتخاب شده بودند، دریافتند که امتیازات ناملایمات دوران کودکی با افزایش علائم افسردگی همراه است (ارزیابی شده با پرسشنامه سلامت بیمار؛ PHQ)؛ با این حال، چگونگی تطبیق معیارهای اندازه گیری ناملایمات دوران کودکی با زمینه آفریقایی مشخص نیست (پرسشنامه 10 موردی). و مطالعهای دیگر که تنها بر روی غفلت والدینی تمرکز داشت (با استفاده از پرسشنامه کامل رویدادهای نامطلوب دوران کودکی (ACE)) نشان داد که نوجوانانی که تجربه غفلت والدین را داشتند، سه برابر بیشتر در معرض افسردگی بودند [29]. در نهایت، در یک مطالعه دیگر، نشان داده شد که سوء استفاده جسمی (OR=1.4) و سوء استفاده عاطفی (OR=2.1) به طور قابل توجهی با افزایش خطر اختلالات روانی معمول در میان دانشجویان دانشگاه در آفریقای جنوبی مرتبط بودند [30].
به طور خلاصه، کمبود مطالعاتی در آفریقا وجود دارد که بر روی ارتباط بین سوء استفاده از کودکان و اضطراب و افسردگی در نوجوانان به عنوان هدف اصلی تحقیق تمرکز داشته باشند. تنها اطلاعات کمی در مورد قدرت ارتباطات بین این ساختارها وجود دارد. اگرچه گزارشهایی در مورد این ارتباطات وجود داشته است، سوء استفاده از کودکان معمولاً به عنوان عامل اصلی پیشبینیکننده اضطراب و افسردگی در نظر گرفته نشده و به طور جامع اندازهگیری نشده است. شرکتکنندگان در این مطالعات عمدتا دانشجویان دانشگاه یا نوجوانان بزرگتر یعنی در مرحله رشدی انتقال به بزرگسالی با تعاملات کمتر با والدین بودند.
در نهایت، سایر عوامل خطر و محافظتی برای اضطراب و افسردگی معمولاً در این مطالعات در نظر گرفته نشدهاند. یکی از این عوامل خطر اضافی، سابقه والدین از سوء استفاده از خودشان در دوران کودکی است که در نوجوانیشان اثر گذاشته است.
تأثیر بین نسلی سوء استفاده بر اضطراب و افسردگی نوجوانان
یافتههای تجربی در مورد تداوم بین نسلی سوء استفاده از کودکان نتایج متفاوتی را نشان می دهند. برخی یافتهها تداوم بدرفتاری را گزارش میکنند [31, 32] در حالی که برخی دیگر آن را رد میکنند [33, 34]، با این استدلال که ادعاهای مربوط به تداوم بیش از حد بزرگنمایی شدهاند، زیرا اکثریت افرادی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند، خود مرتکب خشونت نمیشوند [35]، و برعکس، والدین بدون سابقه سوء استفاده نیز ممکن است فرزندان خود را مورد سوء استفاده یا غفلت قرار دهند [36, 37]. مهمتر از همه، قابل توجه است که تداوم سوء استفاده و غفلت از کودکان به تدریج با گذشت زمان ضعیف شده است [38] یا منجر به کاهش اندازه اثر (یعنی از 0.31 r= به 0.21 r= از سال 1995) شده است [39]. در همان راستا، یک متاآنالیز تداوم متوسط سوء استفاده از کودکان را نشان داد [40]. متغیر مهم دیگری که باید در این ارتباط در نظر گرفته شود، ممکن است پریشانی روانی فعلی والدین باشد.
مطالعات موجود، پریشانی روانی والدین را به عنوان یک عامل خطر شناسایی کرده است [41]، اما مطالعاتی که پریشانی روانی را به عنوان یک مکانیزم ارتباطی آزمایش کردهاند، نتایج متفاوتی داشتهاند. ویلیامز [42] و گرونسفلد [43] پریشانی والدین را به عنوان مکانیزمی برای ارتباط بین سابقه سوء استفاده و غفلت والدین در دوران کودکی و بدرفتاری با فرزندانشان شناسایی کردهاند، در حالی که این موضوع در [31] تایید نشده است. با این حال، بر اساس تحقیقات پیرز و کاپالدی [44]، افسردگی و PTSD اثر متقابلی دارند، به گونه ای که والدینی که سطوح بالایی از آزار و اذیت را تجربه کردهاند و سطوح بالایی از افسردگی و PTSD را نشان میدهند، کمتر احتمال دارد که نسبت به والدینی که سطوح بالایی از آزار و اذیت را تجربه کردهاند اما سطوح بالایی از افسردگی یا PTSD را نشان نمیدهند، با فرزندان خود بدرفتاری کنند. دلایل خوبی وجود دارد که فرض کنیم پریشانی روانی والدین میتواند هم به عنوان یک عامل محافظتی در این ارتباط عمل کند و هم به عنوان یک عامل خطر. مهم است که شناسایی شود که پریشانی روانی والدین در چه شرایطی در این ارتباط نقش آفرینی میکند.
مطالعات اخیر نشان دادهاند که انتقال بین نسلی تجربیات سوء استفاده در دوران کودکی در نهایت منجر به مشکلات سلامت روان در نسل بعدی میشود [45, 46]. بسیاری از مطالعات بر سابقه مادران در سوء استفاده از آن ها در دوران کودکی تمرکز کردهاند و این تجربه گذشته را به عنوان پیشبینیکنندهی سوء استفاده فعلی از کودکشان شناسایی کردهاند، که به نوبه خود علائم سلامت روانی جوانان را پیشبینی میکند (مثلاً روسوتی و همکاران، 2021). یک عامل محیطی موثر دیگر که به این زنجیره کمک میکند و مورد بحث قرار گرفته است، سلامت روانی والدین است. مطالعات نشان دادهاند که افسردگی مادران خطر انتقال بین نسلی سوء استفاده از کودکان را افزایش میدهد [45، 47]، همانطور که استرس بالای مادران نیز این کار را کرده است [46]، در حالی که [48] هیچ افزایش خطری با سه شاخص عملکرد روانی مادران (شامل استرس والدگری، پریشانی روانی مادران با توجه به شاخص شدت جهانی SCL-90 و جدایی روانی) پیدا نشده است. با این حال، تعداد بسیار کمی از مطالعات به بررسی این موضوع که آیا پریشانی روانی به عنوان عامل میانجی در ارتباط غیرمستقیم تأثیر بین نسلی سوء استفاده از کودکان بر اضطراب و افسردگی نوجوانان می باشد پرداخته است، و مطالعاتی که انجام شدهاند بر اساس نمونههای دوران کودکی و تنها بر روی روابط مادر-کودک متمرکز بودهاند. بنابراین، هدف ما جذب تعداد متناسبی از پدران است تا دانش خود را از تأثیر زنجیرهای بین نسلی سوء استفاده از کودکان بر اضطراب و افسردگی در نوجوانی گسترش دهیم.
این موضوع به ویژه در زمینههای فرهنگی که در آن پدران نقش غالبتری در انتخاب و تصمیمگیری خانواده دارند [49] در مقایسه با کشورهایی که چنین تصمیماتی به صورت مشترک گرفته میشوند یا در دست مراقب اصلی، که در بیشتر مطالعات مادران هستند، اهمیت دارد.
پدران در یک ساختار اجتماعی مردسالار، مانند اتیوپی، از نظر روابط اجتماعی دور در نظر گرفته می شوند اما در بدرفتاری و غفلت از فرزندانشان بسیار دخیل هستند. مطالعهای که در اتیوپی انجام شده نشان داد که پدران مراقبت از کودک را به عنوان مسئولیت مادر میدانند و به دلیل باورهای سنتی و تعهدات کاری کمتر در فعالیتهای مراقبت روزانه مشارکت میکنند [50]. با این حال، پدران به عنوان عوامل اصلی بدرفتاری با کودکان تلقی میشوند [51]، زیرا آنها اغلب نقش تنبیه کودک را به عهده دارند.
سوالات تحقیقاتی مطالعه حاضر
این مطالعه با هدف کلی برآورد میزان سوء استفاده از کودکان و کشف چگونگی ارتباط تجربیات سوء استفاده از کودکان با علائم اضطراب و افسردگی آنها در نوجوانی و نقش سابقه شخصی والدین از تجربیات سوء استفاده در دوران کودکیشان و پریشانی روانی فعلی آنها در این ارتباطات انجام شد. ما به ویژه، علاقهمند به پیامدهای سوء استفاده جسمی و عاطفی بودیم. این مطالعه به دنبال درک بهتر این ارتباطات در محیط اتیوپی است، جایی که ساختارهای اجتماعی و خانوادگی ممکن است بر این پویاییها تأثیر بگذارد. بنابراین این مطالعه به دنبال پاسخ به سوالات زیر بوده است:
- میزان و اشکال تجربیات سوء استفاده از کودکان در میان دو نسل از نوجوانان و والدین آنها در اتیوپی چقدر است؟
- سطح علائم اضطراب و افسردگی در میان نوجوانان چقدر است؟
همچنین، این مطالعه دو فرضیه میانجیگری و میانجیگری تعدیلشده را بررسی کرد:
- پریشانی روانی فعلی والدین، تأثیر سوء استفاده و غفلت کودک را بر سوء استفاده از کودک در نوجوان میانجیگری می کند.
- علائم پریشانی روانی فعلی والدین، تأثیر غیرمستقیم سابقه سوء استفاده و غفلت از کودکان والدین بر اضطراب و افسردگی نوجوانان را از طریق سوء استفاده از کودکان تعدیل میکند.
روشها
در این مطالعه برای جمعآوری دادهها از نوجوانان و والدین آنها، از یک طرح تحقیقاتی مقطعی استفاده شد. دادهها طی 5 هفته در اکتبر و نوامبر 2022 جمعآوری شدند.
شرکتکنندگان
شرکتکنندگان مطالعه شامل نوجوانانی که در مدارس متوسطه در آدیس آبابا در سال تحصیلی 2022/23 ثبتنام کرده بودند و والدین آنها (چه پدران و چه مادران) بودند. تعداد کل دانشآموزان در مدارس خصوصی (شمال غربی 1181) و دولتی (بلبولا 2265) 3446 نفر (1622 پسر و 1824 دختر) بود. برای تعیین حداقل حجم نمونه مورد نیاز برای تشخیص یک اثر متوسط (0.15)، یک تحلیل قدرت با استفاده از نرمافزار GPower نسخه 3.1 انجام شد [52]. این تحلیل شامل چهار پیشبینیکننده بود، یعنی متغیر مستقل (IV)، تعدیلکننده، عبارات برهمکنش (IV*moderator)، و میانجیگر، با فرض یک سطح معناداری متوسط (0.05α=) و قدرت بالای 0.95 که منجر به انتخاب 119 شرکتکننده شد. علاوه بر این، یک تحلیل قدرت سازشی انجام شد تا سطح معناداری و قدرت را تعیین کند، با در نظر گرفتن اندازه اثر متوسط (0.015)، حجم نمونه 184N=، و نسبت احتمال خطا (q=1). تحلیل نشان داد که مطالعه میتواند قدرت بالای 0.98 را به دست آورد. در نتیجه، حجم نمونه هدف ما 210 شرکتکننده تعیین شد، که با در نظر گرفتن نرخ ریزش10٪ یا پرسشنامههای ناقص در نظر گرفته شد.
برای جذب نوجوانان، ابتدا فهرستهایی از دانشآموزان هر مدرسه را تهیه کردیم، که بر اساس مقطع تحصیلی و جنسیت دستهبندی شده بودند. در ادامه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای سیستماتیک، تعداد متناسبی از دانشآموزان از هر طبقه انتخاب شدند. پس از تعیین تعداد شرکتکنندگانی که به طور انحصاری با پدر یا مادر خود زندگی میکردند، از روش قرعهکشی تصادفی ساده استفاده کردیم. این روش قرعهکشی در انطباق با قوانین نمونهگیری تصادفی سیستماتیک برای خانوادههای باقیمانده با دو والدین اعمال شد، تا تعداد پدران و مادران مشخص شود.
در نتیجه، مادران برای هر نوجوان از اولین تا آخرین فرد در لیست انتخاب شدند و نیمه باقیمانده به عنوان پدران در نظر گرفته شدند. این فرآیند توزیع جنسیتی متعادلی را بین والدین در نمونه ما تضمین کرد. با این حال، به دلیل محدودیتهای فیزیکی که مانع از مشارکت برخی از والدین شد، تنها 185 والد (80٪ از نمونه نوجوانان) توانستند در جمعآوری دادهها شرکت کنند. پس از حذف پرسشنامههای ناقص، تحلیل نهایی شامل دادههای 207 نوجوان و 184 والد بود.
میانگین سنی شرکتکنندگان نوجوان 16.53 سال (SD=1.75) بود، که از 13 تا 21 سال متغیر بود. دختران 55.07٪ از نمونه نوجوانان را تشکیل میدادند (n=144)، و اکثریت با هر دو والدین زندگی میکردند (n=86; 41.55%). توزیع جنسیتی متقابل بین والدین نشان داد که نوجوانان پسر 41 پدر و 44 مادر شرکتکننده داشتند، در حالی که نوجوانان دختر 48 پدر و 51 مادر شرکتکننده داشتند (برای اطلاعات بیشتر به مواد تکمیلی A (SM A) مراجعه کنید). والدین شرکت کننده در این در مطالعه به طور مساوی بین مادران (51.63٪) و پدران (48.37٪) توزیع شده بودند، به گونه ای که تنها یک والد برای هر نوجوان در مطالعه شرکت کرد. والدین شرکتکننده میانگین سنی 48.03 سال (SD=8.20) داشتند، که از 25 تا 76 سال متغیر بود. بخش قابل توجهی از والدین (61.4٪) حداقل دیپلم کالج داشتند، به این ترتیب که 28.80٪ دارای مدرک لیسانس، 10.90٪ دارای مدرک فوق لیسانس، و 21.74٪ دارای دیپلم کالج بودند. از نظر شغلی، 37٪ به عنوان کارمندان دولتی مشغول به کار بودند، در حالی که 33.7٪ به عنوان مالم مشغول به کار بودند، که در مجموع 70.7٪ از مجموعه شرکتکنندگان را تشکیل می دادند.
ابزارهای پژوهشی
در این مطالعه، برای اندازهگیری متغیرهای مورد نظر از پرسشنامههای خودگزارشدهی کاغذ-قلمی استفاده شد. پرسشنامه نوجوانان و والدین شامل سه بخش بود:
1. ویژگیهای جمعیتشناختی شرکتکنندگان، مانند جنسیت، سن، سطح تحصیلات/مقطع تحصیلی، ساختار خانوادگی/شغل والدین،
2. تجربیات سوء استفاده از کودکان،
3. اضطراب و افسردگی در نوجوانان، پریشانی روانی در والدین. هر ابزار اندازهگیری (که در زیر توضیح داده شده است) قبلاً توسط شش متخصص از نظر روایی محتوایی بررسی شد، تا اطمینان حاصل شود که ابزار ارزیابی به طور مناسبی با در نظر گرفتن ویژگی های فرهنگی در اتیوپی استفاده شده است.
سوء استفاده از کودکان برای گروه شاخص با استفاده از آزمون اعتبارسنجی شده ICAST اندازه گیری شد [53]. این آزمون یک مقیاس 25 سوالی با مقیاس امتیازدهی هشت نقطهای است که شامل پنج بعد می باشد: سوء استفاده جسمی (α=.88)، سوء استفاده عاطفی (α=.81)، غفلت (α=.79) و شاهد خشونت خانگی بین شریکهای زندگی بودن (α=.67) [53]. سوء استفاده جنسی برای هدف ما حذف شد. طبق توصیه متخصص، چهار مورد در مورد سوء استفاده جسمی و یک مورد در مورد غفلت به 19 سوال اصلی اضافه شد تا یک مقیاس 24 سوالی به دست آید. علاوه بر این، به دلیل اینکه کار کودک یکی از چالشهایی است که نوجوانان در کشورهای در حال توسعه با آن روبرو هستند، ما شش سوال در مورد کار کودک را که توسط فاکونموژ و بامکه [54] توسعه یافته است، در پرسشنامه نیز گنجاندیم. در نتیجه، ابزار اندازه گیری سوء استفاده از کودکان مورد استفاده در این مطالعه 30 سوال داشت که از نوجوانان میخواست تا فراوانی تجربهشان از لیستی از اقدامات را بر روی مقیاس هشت نقطهای نشان دهند (1: بدون پاسخ، 2: هرگز در زندگیام، 3: نه در سال گذشته اما قبلاً اتفاق افتاده است، 4: یک یا دو بار در سال اتفاق افتاده است، 5: چندین بار در سال، 6 : حدود یک بار در ماه، 7: چندین بار در ماه، 8: یک بار در هفته یا بیشتر). امتیاز بالاتر نشاندهنده سطح بالاتری از قرار گرفتن در معرض سوء استفاده است. تجزیه و تحلیل عاملی پنج بعد مورد انتظار را تأیید کرد و 77.14٪ از کل واریانس را توضیح داد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل ابزار 0.95 بود و برای هر پنج بعد بالاتر از >.90به دست آمد.
سابقه سوء استفاده و غفلت از کودکان در والدین با استفاده از 14 سوال اقتباس شده از نسخه بازنگری شده اصلی ICAST-R V.3 (2016) ارزیابی شد. ICAST-R نیز شامل سوء استفاده جسمی، سوء استفاده عاطفی، غفلت و سوء استفاده جنسی است. مطابق با ارزیابی سوء استفاده از کودکان، مقیاس سوء استفاده جنسی در مطالعه حاضر استفاده نشد. علاوه بر این، یک سوال جدید به پیشنهاد متخصصان، دو سوال در مورد شاهد خشونت بین شریکهای زندگی بودن [53]، و هفت سوال در مورد کار کودک [54] نیز به عنوان معیارهای اضافی برای سابقه سوء استفاده از کودکان برای تطابق با ارزیابی سوء استفاده از کودکان گنجانده شدند. بنابراین، تعداد کل سوالات مورد استفاده برای اندازهگیری سابقه سوء استفاده از کودکان در بزرگسالان 24 مورد بود. گزینه های پاسخ "بله"، "خیر" و "به یاد نمیآورم" بود. قابلیت اطمینان داخلی کلی اندازهگیری سابقه سوء استفاده و غفلت کودکان KR-20=.86 بود، که در آن ابعاد از KR-20=.74 تا KR-20=.88 برای شاهد بودن خشونت بین شریکهای زندگی متغیر بود، به جز بعد کار کودکان که سطوح پایینتری با KR-20=.54 نشان داد.
اضطراب و افسردگی در نوجوانان با استفاده از مقیاس خودگزارشدهی بازنگری شده اضطراب و افسردگی کودک (RCADS-25) ارزیابی شد [55]. این مقیاس در میان لیستهای توصیه شده برای اندازهگیری نتایج سلامت روانی که برای کودکان و نوجوانان توسط کنسرسیوم بینالمللی اندازهگیری نتایج سلامت استفاده میشود، قرار دارد [56]. در RCADS-25، 15سوال علائم اضطراب و 10 سوال علائم افسردگی اساسی را ردیابی میکند، که میتوان آنها را جمعبندی کرد تا امتیازات اضطراب، افسردگی و کل علائم درونیسازی را محاسبه کرد. سوالات، شش بعد را نشان میدهند: افسردگی اساسی (MDD, α=0.76) اضطراب فراگیر (GAD, α=0.80)، اضطراب جدایی (SAD, α=0.78)، اختلال وسواسی-اجباری (OCD, α=0.71)، اختلال پنیک (PD, α=0.85) و اختلالات اضطراب اجتماعی (SP, α=0.81). بنابراین، از شرکتکنندگان خواسته شد که با استفاده از مقیاس لیکرت (0=هرگز، 3=همیشه) بگویند هر مورد چقدر برای آنها صدق میکند [55]. جمعبندی دستههای پاسخ انتخابی منجر به نمرات کلی اضطراب و افسردگی میشود؛ نمرات بالاتر نشاندهنده سطوح بالاتری از افسردگی و اضطراب می باشد. هر نمره آزمون به یک نمره استاندارد (نمره T) تبدیل میشود، و نمرات کمتر از 65 به عنوان عدم ابتلا اضطراب یا افسردگی طبقهبندی میشوند، در حالی که نمرات بیشتر از 65 نشاندهنده داشتن اضطراب یا افسردگی است (65-69 آستانه بالینی مرزی یا افسردگی خفیف است، و نمرات بیشتر از 70 بالاتر از آستانه بالینی یا افسردگی شدید است). تجزیه و تحلیل عاملی، همانطور که در مطالعات قبلی، شش مولفه را با مقدار ویژه بزرگ تر از یک شناسایی کرد که مجموعاً 76.78٪ از واریانس را توضیح میداد، در مطالعه حاضر با قابلیت اعتبار درونی از آلفای کرونباخ 0.72 تا 0.94 متغیر بود.
پریشانی روانی فعلی در والدین با استفاده از مقیاس پریشانی روانی 10 سوالی اندازهگیری شد [57]. این یک مقیاس لیکرت 5 نقطهای است که از 1 (هرگز) تا 5 (همیشه) متغیر است. سوالات مربوط به این میباشد که شرکتکنندگان در 30 روز گذشته چقدر اغلب احساس عصبی بودن، ناامیدی، بیقراری یا بیتابی، افسردگی (مانند اینکه انجام هر کار تلاش مضاعف می خواهد) و بیارزش بودن داشتهاند. نمره کل از 10 تا 50 متغیر بود، به گونه ای که نمرات بالاتر نشاندهنده سطح بالاتری از پریشانی روانی بود. مقیاس دارای قابلیت اطمینان داخلی عالی است (α=.89) [57]. به طور مشابه، تجزیه و تحلیل عاملی در مطالعه ما یافت که یک مولفه واحد با مقادیر ویژه بزرگتر از 1، توانست 52.92٪ از واریانس کل را تبیین کند، و قابلیت اعتبار درونی آلفای کرونباخ 0.90 بدست آمد.
روش اجرا
پس از کسب اجازه از مالکان آزمونهای استفاده شده در این مطالعه برای تغییر آنها به گونهای که با زمینه فرهنگی محیط تحقیق مطابقت داشته باشد، شش متخصص اعتبار ظاهری و محتوایی آزمونها را در هر ارزیابی مورد بررسی قرار دادند. یک مترجم واجد شرایط ترجمه اولیه از انگلیسی به زبان آمهاریک را انجام داد و سازگاری مترجم توسط یک انجمن از متخصصان و با حضور نویسنده اول به عنوان میزبان بررسی شد. سپس، چند نمونه از نوجوانان و بزرگسالان در منطقه تحقیق جمعآوری شدند تا به ما در بخش هایی از پرسشنامه که نیاز به اصلاح عبارات داشتند، کمک کنند. پرسشنامه بهروزرسانی شده سپس به یک متخصص زبان فرستاده شد تا به انگلیسی بازگردانده شود و یکی از محققان و یک متخصص زبان دیگر معادل بودن آن را با فرم اصلی ارزیابی کردند. شورای ملی بازبینی اتیوپی تأیید اخلاقی برای این مطالعه را صادر کرد. شش نفر از جمعآوریکننده های دادهها به مدت 2 روز آموزش دیدند تا درک خود از ایده مطالعه و همچنین تواناییهایشان در برخورد با موقعیتهای حریم خصوصی و شرایط اضطراری را افزایش دهند. در نهایت، شرکتکنندگانی که اجازه خود را به ما دادند، پرسشنامهها را دریافت کردند و کسانی که ترجیح میدادند مصاحبه شوند و کسانی که بیسواد بودند توسط جمعآوریکنندگان دادهها مصاحبه شدند و پاسخهای کتبیشان به هر سوال را نوشتند.
تجزیه و تحلیل دادهها
برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار تجزیه و تحلیل دادههای SPSS V.28 استفاده شد. سپس از آمار توصیفی برای خلاصه کردن ویژگیهای شرکتکنندگان استفاده کردیم و از آزمونهای t و آزمونهای کای دو برای بررسی تفاوتها در قرار گرفتن در معرض سوء استفاده از کودکان و نتایج سلامت روانی با توجه به جنسیت شرکتکنندگان استفاده شد. سپس، برای ارزیابی اثر غیرمستقیم، تجزیه و تحلیلهای میانجیگری و میانجیگری تعدیلشده با استفاده از ماکرو فرآیند Haye 4.2 همراه با تکنیک تخمین بوتاسترپ توزیع فراوانی نمونه 10،000 تایی انجام شد. بنابراین، ما مدل فرآیند شماره چهار و هفت را برای آزمایش تجزیه و تحلیلهای میانجیگری ساده و میانجیگری تعدیلشده به ترتیب انجام دادیم. مدل ماکرو بوتاسترپ نمونه 10.000 تایی مدل 7 برای در نظر گرفتن پیچیدگیهای مدل میانجیگری تعدیلشده ما انتخاب شد. این مدل برای ضبط همزمان اثرات تعاملی و میانجیگری مناسب است.
میزان مواجهه نوجوانان با کودک آزاری
همانطور که در جدول 1 ارائه شده است، فراوانی کلی سوء استفاده در دوران کودکی در میان نوجوانان 68٪ بود، که در آن 57 نفر (61٪) از 93 شرکتکننده مرد و 84 نفر (74٪) از 114 شرکتکننده زن گزارش دادند که در طول عمر خود مورد آزار و اذیت دوران کودکی قرار گرفتهاند. نمرات میانگین برای سوء استفاده در دوران کودکی در مردان 97.58 (SD=25.91) و در زنان 105.57 (SD=27.38) بود که به طور معناداری متفاوت بود: t (205)=−2.21، p=.03، با کوهن d=−.31 که نشاندهنده اندازه اثر کوچک تا متوسط است. نوجوانان گزارشی در مورد اشکال سوء استفاده در دوران کودکی دادند که نسبتاً بخش بزرگی از آن سوء استفاده عاطفی (67٪) بوده، پس از آن شاهد خشونت بین شریکهای زندگی (IPV) (62٪)، کار کودک (59٪)، غفلت (58٪)، و سوء استفاده جسمی (52٪) قرار گرفتهاند (برای اشکال سوء استفاده در دوران کودکی در میان والدین و نوجوانان به SM B مراجعه کنید). نتایج نشان میدهند که بیش از نیمی از نوجوانان تمام اشکال سوء استفاده در کودک را در دوران نوجوانی یا کودکی تجربه کردهاند. در میان این اشکال، تنها زنان بیشتر از مردان در معرض سوء استفاده عاطفی بودند (t (205)=−2.425، p=0.016، با کوهن d=0.34 که نشاندهنده اندازه اثر کوچک تا متوسط است). تمام اشکال ارزیابی شده سوء استفاده و غفلت در میان نوجوانان رایج است. (برای مشاهده اثرات اصلی و کلی جنسیت و ساختار خانوادگی بر سوء استفاده از کودکان به الحاق SM C مراجعه کنید).
(جدول 1)
آمار یا مجذور کای | کورتوز | چولگی | تعداد و درصد فراوانی | بیشترین | کمترین | SD | میانگین | N | جنسیت | متغیرها | ||||
−2.210 a * | - 0.87 |
-0.40 |
|
147 142 147 |
51 36 36 |
24.90 27.38 26.54 |
79.58 105.70 102.05 |
93 114 207 |
مرد زن جمع |
بدرفتاری با کودک | ||||
−2.086 a * | -0.85 | 0.24 |
|
61 67 67 |
5 5 5 |
13.92 14.05 14.11 |
31.29 35.37 33.54 |
93 114 207 |
مرد زن جمع |
اضطراب و افسردگی | ||||
−1.869 a | 0.80- | 0.15 |
|
36 39 39 |
0 0 0 |
7.76 8.46 8.20 |
19.34 21.47 20.52 |
93 114 207 |
مرد زن جمع |
اضطراب | ||||
−1.811 a | -0.85 | 0.34 |
|
28 28 28 |
0 0 0 |
8.15 7.45 7.81 |
11.95 13.91 13.03 |
93 114 207 |
مرد زن جمع |
افسردگی | ||||
0.359 ب | -1.63 | 0.62- |
|
1 1 1 |
0 0 0 |
- .48 |
- .65 |
89 95 184 |
مرد زن جمع |
سابقه CAN والدین | ||||
1.018 a | −0.03 | 0.58 |
|
40 | 13 | 5.89 | 24.12 |
89 95 184 |
مرد زن جمع |
پریشانی روانی فعلی |
a = آماره t، b = chi-square، * معنی دار در آلفا < 0.05، چولگی و کشیدگی فقط برای کل نمرات ارائه شده است.
میزان مواجهه والدین با سوء استفاده و غفلت در دوران کودکی
شیوع سابقه سوء استفاده در دوران کودکی و غفلت در بین والدین ۶۵ درصد بود، به طوری که مادران (۶۲ درصد) و پدران (۶۷ درصد) نرخهای مشابهی را گزارش کردند. والدین همچنین گزارش دادند که در معرض اشکال مختلف سوء استفاده از جمله همه اشکال مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. این اشکال شامل سوء استفاده جسمی (۶۳ درصد)، کار کودک (۵۴ درصد)، سوء استفاده عاطفی (۴۹ درصد)، شاهد خشونت خانگی (۴۸ درصد) و غفلت (۲۷ درصد) بود (برای مشاهده تجزیه و تحلیل کای دو مربوط به انواع سوء استفاده به موارد الحاقی B مراجعه کنید). بر اساس جدول ۱، سابقه سوء استفاده از کودک و غفلت بر اساس جنسیت والدین تفاوت معنیداری نداشت (۰.۳۵۹Chi2=، ۰.۵۴۹p=).
سطح علائم اضطراب و افسردگی در نوجوانان
میانگین و انحراف معیار برای اضطراب و افسردگی را می توانید در جدول ۱ پیدا کنید. میانگین نمرات انحراف معیار اضطراب، افسردگی و اضطراب و افسردگی کل به ترتیب ۲۰.۵۲ (۸.۲۰)، ۱۳.۰۳ (۷.۸۱) و ۳۳.۵۴ (۱۴.۱۱) بود. بیش از ۵۱ درصد از نمونه مورد بررسی، بالاتر از حد اضطراب و بیش از ۴۲ درصد بالاتر از حد افسردگی قرار داشتند (که بر اساس معیار اِبِسوتانی و همکاران، ۲۰۱۲ [۵۸]، نمره بالاتر از ۶۵ است)، که نشان دهنده نرخ های به طور کلی بالا از علائم بالینی در سطح مرزی در مرکز اتیوپی است (برای اطلاعات بیشتر در مورد نتایج اضطراب و افسردگی در مقایسه با سایر مطالعات به مواد الحاقی D و برای تأثیرات متقابل جنسیت و ساختار خانواده بر اضطراب و افسردگی به مواد الحاقی E مراجعه کنید).
آیا مشکلات روحی روانی فعلی والدین (PD) در انتقال بین نسلی سوء استفاده در دوران کودکی از والدین به نوجوانان نقش میانجی دارد؟
پس از اطمینان از نقض نشدن فرضیهها، یک تحلیل رگرسیونی برای بررسی انتقال بین نسلی سوء استفاده در دوران کودکی بین نسلهای والدین و نوجوانان با در نظر گرفتن مشکلات روحی روانی فعلی والدین (برای مقایسه سطح مشکلات روحی روانی فعلی والدین با سایر مطالعات به مواد الحاقی F مراجعه کنید) انجام شد. این تحلیل نشان دهنده میانجی فرض شده برای اثر سابقه سوء استفاده از کودک و غفلت والدین بر مواجهه با سوء استفاده از کودک در نوجوانان (CM، شکل ۱ را ببینید) است. سپس با استفاده از مدل چهارم ماکرو فرایند، این ارتباط را برای مادران و پدران به طور جداگانه آزمایش کردیم. نتایج نشان داد که سابقه سوء استفاده از کودک و غفلت والدین ارتباط معنی داری با علائم مشکلات روحی روانی فعلی آنها دارد (B=5.299, SE (HC4)=0.727, 95% CI [3.866, 6.733] β=0.900, (P<0.001 و اینکه مشکلات روحی روانی فعلی پیشبینیکننده قابل توجهی برای سوء استفاده از کودک در نوجوانان استB=.973, SE(HC4)=0.401, 95% CI [0.181, 1.764], β=0.218, p=0.016. ضریب غیرمستقیم معنادار بود B=5.154, BootSE=2.148, 95% CI [1.164, 9.467], β=0.196, BootSE=0.080, 95% CI [0.044, 0.362]. ارتباط مستقیم (سابقه سوء استفاده از کودک و غفلت والدین به عنوان پیشبینیکننده سوء استفاده از کودک در نوجوانان) پس از کنترل میانجیگر (مشکلات روحی روانی)، همچنان معنادار باقی ماند PD, B=13.331, SE (HC4)=4.071, 95% CI [5.298, 21,363], β=.507, p=.001، که با میانجیگری جزئی سازگار است. علاوه بر این، اثر کل با B=18.484, SE (HC4)=3.805, 95% CI [10.978, 25.991], β=.700, p<.001 معنادار تلقی شد.
نتایج نشان داد که مسیر غیرمستقیم بین سابقه سوء استفاده از کودک و غفلت مادران و سوء استفاده از کودک در نوجوانان به سطح معنی داری نرسید (b=2.889, 95% CI -3.668,9.358). با این حال، یک اثر مستقیم معنیدار (B=12.336، p=0.048) و همچنین یک اثر کلی معنیدار (B=15.225، p=0.007) وجود داشت. از طرف دیگر، مسیر غیرمستقیم از پدران به نوجوانان، اثر معنیداری را نشان داد (B=8.448، 95% CI 3.414، 14.466)، که نشان میدهد فرزندان نوجوان از طریق مشکلات روحی روانی فعلی پدر، مواجهه بیشتری با سوء استفاده را گزارش کردهاند. علاوه بر این، هر دو رابطه مستقیم (B=13.540، p=0.011) و اثر کلی (B=21.989، p<0.001) سابقه سوء استفاده و غفلت پدران معنیدار بودند. در نتیجه، مشکلات روحی روانی فعلی پدران، ارتباط سوء استفاده از کودک توسط پدران به فرزندان نوجوانشان را به طور جزئی میانجیگری کرد. همه مدلهای رگرسیون را میتوان در جدول ۲ یافت.
(شکل 1)
پیوندهای میانجیگری تعدیلشده از سوء استفاده و غفلت والدین در اضطراب و افسردگی نوجوانان
تجزیه و تحلیل رگرسیون برای آزمایش اثر شرطی فرضی اختلالات روانی والدین بر اثرات غیرمستقیم سابقه سوء استفاده و غفلت والدین بر اضطراب و افسردگی نوجوانان از طریق قرار گرفتن در معرض سوء استفاده انجام شد (به شکل ۲ نگاه کنید) با استفاده از مدل ماکرو فرایند شماره هفت. شاخص معنیدار آماری برای میانجیگری تعدیلشده (B=−0.416, bootSE=0.186, 95% CI −0.767, −0.025) برای اختلالات روانی والدین یافت شد. این در قویترین حالت بود یعنی در زمانی که اختلالات روانی فعلی والدین یک انحراف استاندارد پایینتر از میانگین (B=4.471, 95% CI [2.195, 6.922] و کمی ضعیفتر بود اما هنوز در کمتر از یک دامنه انحراف استاندارد معنیدار بود (B=2.020، 95٪ CI [0.207، 4.385]). زمانی که اختلالات روانی فعلی والدین یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود دیگر معنیدار نبود (B=-0.432, 95% CI [−3.495, 3.586]). لطفاً برای نتایج کامل رگرسیون و نمودار خطی نشاندهنده چگونگی ارتباط بین نسلی سوء استفاده از کودکان به سطوح مختلف اختلالات روانی در شکل ۳ مراجعه کنید.
از آنجایی که تعداد شرکتکنندگان برای آزمایش پیوستگی جنسیتی والدین در سوء استفاده از کودکان و ارتباط بعدی آن با اضطراب و افسردگی کافی نبود، ما فقط به طور مقدماتی این موضوع را بررسی کردیم (برای نتایج کامل به الحاق SM G مراجعه کنید) و دوباره دریافتیم که این میانجیگری تعدیلشده ممکن است بیشتر توسط پدران هدایت شود.
جدول 2 نتایج تحلیل میانجیگری (والدین می توانند ◄ مواجهه با بدرفتاری نوجوانان را پیش بینی کنند)
ارتباط |
اثر کل |
اثر مستقیم |
اثر غیر مستقیم |
آمار t |
نتیجه |
P_CAN ➔ PD ➔ A_CM |
18.484 (.000) |
13.331 (.002) |
5.154 (95% CI 2.266,9.795) |
2.440 |
میانجیگری جزئی |
مادران می توانند ➔ مادران PD ➔ Adol_CM |
15.225 (.007) |
12.336 (.048) |
2.889 (95% فاصله اطمینان (CI) - 3.668,9.358) |
0.270 |
بدون واسطه |
پدران می توانند ➔ پدران PD ➔ Adol_CM |
21.989 (.000) |
13.540 (.011) |
8.448 (95% فاصله اطمینان (CI): 3.414,14.466) |
2.940 |
میانجیگری جزئی |
CAN تجارب کودک آزاری و غفلت در والدین در کودکی، پریشانی روانی فعلی والدین PD CM در نوجوانان
(شکل 2)
(جدول 3) اثرات مستقیم و غیر مستقیم مدل میانجیگری تعدیل شده
روابط / مسیرهای مستقیم |
ضریب غیر استاندارد |
t مقادیر |
مقدار p |
تاریخچه CAN ➔ CM (یک مسیر) |
8.561 |
2.092 |
0.038 |
CM ➔ اضطراب و افسردگی (مسیر b) |
.236 |
4.977 |
< 0.001 |
سابقه CAN ➔ اضطراب و افسردگی (c'-path) |
6.199 |
3.333 |
0.001 |
تاریخچه CAN*PD ➔ CM |
−1.765 |
−2.050 |
0.042 |
اثرات غیر مستقیم مشروط سابقه والدین CAN بر اضطراب و افسردگی نوجوانان: CAN والدین - > بدرفتاری با کودکان نوجوانان - > اضطراب و افسردگی نوجوانان
پریشانی روانی فعلی والدین در سطوح مختلف |
اثر |
BootSE |
مقدار t |
BootLLCI |
BootULCI |
−5.888 |
4.471 |
1.215 |
3.680 |
2.212 |
6.961 |
000 |
2.020 |
1.061 |
1.904 |
0.209 |
4.371 |
5.888 |
0.432- |
1.793 |
0.241 |
−3.477 |
3.577 |
شاخص میانجیگری تعدیل شده: |
فهرست مطالب |
BootSE |
مقدار t |
BootLLCI |
BootULCI |
PD |
−.419 |
.192 |
2.182 |
−.770 |
−.012 |
CAN تجارب کودک آزاری و غفلت در والدین در کودکی، پریشانی روانی فعلی والدین PD CM در نوجوانان
(شکل 3)
بحث
ما روابط بین نسلی تجارب بدرفتاری و رابطه آنها با سلامت روان نوجوانان را در یک زمینه منحصر به فرد بررسی کردیم. ما انواع مختلفی از بدرفتاری با کودکان را بررسی کردیم و اطلاعات ارزشمندی را در مورد برآوردهای شیوع کودک آزاری، از جمله سوء استفاده فیزیکی، سوء استفاده عاطفی، غفلت، شاهد خشونت شریک جنسی صمیمی بودن و کار کودک در میان جوانان اتیوپیایی در سال 2022 ارائه کردیم (هدف مطالعه بازیابی 1). علیرغم دشواری مقایسه میزان شیوع کودک آزاری در بین مطالعات، به دلیل مشکل تعریف و اندازه گیری، ما معتقدیم که این مطالعه حداقل اطلاعات جامعی در مورد توزیع در نمونه فعلی در آدیس آبابا ارائه می دهد. همانطور که در [59] گزارش شد، نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع کلی سوء استفاده از کودکان در میان نوجوانان (68٪) و والدین آنها (65٪) در آدیس آبابا، اتیوپی، بسیار بیشتر از کشورهای غربی بود. این ارقام حتی بالاتر از آنهایی است که به عنوان بالاترین سناریوهای مورد انتظار برای نرخ شیوع جهانی گزارش شده است، یعنی 50٪ [4] و 23٪ [5] برای آفریقا. به طور مشابه، فراوانی سوء استفاده در مطالعه ما به طور قابل توجهی بیشتر از مطالعه دیگری بود که در شهر گوندار در اتیوپی [13] انجام شد، که در آن کودک آزاری تقریباً در 40 درصد از کودکان و نوجوانان مشاهده شد. این تفاوت ممکن است نتیجه اندازه گیری کودک آزاریی باشد که به طور کلی نسبت به مطالعه ما جامع تر است (به عنوان مثال، تنها 4 مورد در اسنک، 2015). در حمایت از این استدلال، مطالعه ای از همان منطقه مورد مطالعه با استفاده از فهرست جامع تری از سوء استفاده فیزیکی و عاطفی، شیوع بسیار بالاتری از کودک آزاری را مشابه مطالعه ما نشان داد [11]. میانگینهای بالاتر در مطالعه ما ممکن است به دلیل تهدیدات جنگ و خشونت باشد که اغلب از مناطق شمالی و شرقی اتیوپی به آدیس آبابا سرایت کرده است.
یافته های شهر آربامینچه در جنوب اتیوپی نیز نشان داد که تعداد زیادی از نوجوانان در معرض تنبیه بدنی قرار داشتند [10]. اگر مطالعاتی که شامل شرکتکنندگانی از مناطق بزرگتر کشور میشود در تحقیق گنجانده شود، نسبت شرکتکنندگانی که در معرض سوء استفاده قرار دارند به بیش از سه چهارم افزایش مییابد [60، 61]. ممکن است این داده ها نشان دهد که حرکت به مناطق روستایی (و نزدیکتر به مناطق درگیری) باعث میشود نوجوانان بیشتری با کودک آزاری مواجه شوند.
هنگام بررسی انواع کودک آزاری، بیشترین فراوانی مربوط به سوء استفاده جسمی، سوء استفاده عاطفی، شاهد خشونت بین شرکای زندگی بودن و کار کودک در هر دو گروه این مطالعه، یعنی والدین و نوجوانان بود. با این حال، به نظر می رسد غفلت در بین والدین کمتر از نوجوانان رخ می دهد. این تفاوت ممکن است نتیجه سوگیری تصحیح [62] باشد. این موضوع همچنین ممکن است به دلیل فقدان رفتارهای خاص در روش های سنجش گذشته نگر [63] یا تغییرات سبک زندگی که توسط دو نسل تجربه شده است، باشد. یک فرضیه ممکن است این باشد که از دست دادن فرهنگ جمعی در نسل نوجوان حاضر ممکن است منجر به از دست دادن یک عامل محافظتی در برابر غفلت [۶۴، ۶۵] شده باشد که هنوز هم در نسل والدین آنها وجود دارد: زندگی در آدیس آبابا از زمان پذیرش پروژههای مسکن دولت در سال ۲۰۰۴ به طور چشمگیری از حالت جمعی به سمت فردی تر تغییر کرده است [۶۶، ۶۷].
هدف دوم این مطالعه بررسی سطوح اختلالات اضطرابی و افسردگی در نوجوانان بود. این میزان بسیار بالا و تقریباً 51 درصد بود، مشابه میزان کودک آزاری. در مقایسه با مطالعه دیگری در شمال غربی اتیوپی (67% [22])، میزان این مطالعه به طور قابل توجهی کمتر بود (به SM C مراجعه کنید). این تفاوت ممکن است به دلیل نزدیکی جغرافیایی شرکت کنندگان به درگیری با شورشیان در مناطق همسایه در منطقه و این واقعیت باشد که داده های این مطالعه در طول COVID-19 جمع آوری شده بود. در مقابل، میزان شیوع کمتر اضطراب در یک متاآنالیز اختلالات اضطرابی در اتیوپی گزارش شد. میانگین نرخ کلی در 16 مطالعه اولیه 8٪ بود، اما دامنه وسیعی از 1٪ تا 63٪ وجود داشت [21]. برآورد ما در این محدوده اما در سطح بالایی قرار می گیرد. در واقع، از پنج منطقه اتیوپی تحت پوشش این نظرسنجی، آدیس آبابا بالاترین میانگین شیوع را داشت (13٪ به جای 8٪). به طور کلی، نوع ارزیابی (خودگزارشی در مقابل مصاحبه بالینی) ممکن است در دامنه های وسیعی نقش داشته باشد. گزارشهای شخصی معمولاً میزان شیوع بالاتری را نسبت به مصاحبههای انجام شده توسط پزشک دارد [68]. میزان شیوع بسیار کمتری نیز برای اضطراب گزارش شده است. این میزان در جنوب صحرای آفریقا 30 درصد، در تانزانیا 31 درصد [69]، 18 درصد در کنیا [70] و 10 درصد در نیجریه [71] است. وضعیت اجتماعی-سیاسی ممکن است به سطح بالاتر اضطراب در نمونه ما نسبت به نمونههای نیجریه، تانزانیا و کنیا کمک کرده باشد. در مقابل، نشان داده شده است که اضطراب در ۶۶٪ از دانشآموزان دختر دبیرستانی در عربستان سعودی [۷۲] و ۶۷٪ از دانشآموزان مدارس شبانهروزی در مالزی [۷۳] شیوع بیشتر دارد. چندین عامل روششناختی، از جمله اقدامات جمعآوری دادهها، نمونهبرداری و مناطق مطالعه، ممکن است به این تفاوتها کمک کرده باشند. به طور خلاصه، نتایج ما نشان میدهد که علائم اضطراب در میان نوجوانان واقعاً بالا بوده است، و حتی اگر میزان شیوع اختلالات مرتبط با پیگیری علائم توسط پزشک متخصص احتمالاً پایینتر باشد، این نرخهای بالای غربالگری برای اختلالات اضطرابی نیاز به توجه بیشتر به سلامت روان جوانان در اتیوپیا دارد.
ما نتایج مشابهی برای علائم افسردگی یافتیم، تقریباً ۴۲٪ از نوجوانان در مطالعه ما گزارش دادند که سطوح بالایی از علائم افسردگی دارند. مطالعات قبلی در اتیوپیا میزان های کمتری از افسردگی بین ۲۲ تا ۲۹٪ [۷۴–۷۶] گزارش کردهاند اما همچنین نرخهای مشابهی از ۳۶ تا ۳۸٪ [۲۹، ۷۷] داشتهاند. به طور کلی، این نرخها بسیار بالا هستند و همراه با گزارشهای علائم اضطرابی، نیاز به توجه بیشتری دارند.
هدف سوم ما بررسی استرس روانی والدین در ارتباط با سوابق خود والدین از سوء استفاده و غفلت در دوران کودکی و تجربیات نسلهای بعدی در نوجوانان بود. مفهوم تداوم بین نسلی سوء استفاده از کودکان در ادبیات علمی پذیرفته شده است، هرچند برخی شواهد سوالاتی در مورد اندازه اثر آن مطرح میکنند. همراه با این مفهوم، ما دریافتیم که نوجوانانی که والدین آن ها سابقه سوء استفاده و غفلت در دوران کودکی داشتهاند، گزارش بیشتری از سوء استفاده در دوران کودکی خود می دهند. با وجود ادعاهایی که میگویند تداوم بین نسلی سوء استفاده از کودکان با گذشت زمان کاهش مییابد اما باز هم این یافته از یافتههای قبلی پشتیبانی میکند [۳۶، ۶۳]. با وجود پیچیدگی انتقال بین نسلی سوء استفاده از کودکان، وجود سابقه والدین از بدرفتاری و غفلت در دوران کودکی، باید نگرانیهایی در مورد مواجهه نوجوانان با این نوع شرایط در اتیوپیا ایجاد کند.
در ادامه، ما دریافتیم که پریشانی روانی والدین یک مکانیزم ارتباطی مهم بین قرار گرفتن والدین و نوجوانان در معرض آزار و اذیت بود. مطالعه ما نشان داد که انتقال سوء استفاده از کودکان از مادر به فرزند و از پدر به فرزند از طریق یک مسیر مستقیم امکانپذیر بود. با این حال، مشخص شد که پیوند غیرمستقیم از طریق پریشانی روانی فعلی آنها برای انتقال آزار و اذیت از مادر به فرزند مهم نبود، در حالی که برای انتقال از پدر به فرزند مهم بود. پیوند از پدر به فرزند مطابق با مطالعات قبلی بود که نشان داد سلامت روانی یکی از عواملی است که به ادامه خشونت کمک میکند [47، 78]. در واقع، مطالعات نشان دادهاند که پریشانی روانی لزوما با تداوم سوء استفاده از کودکان بین نسل ها ارتباط ندارد [48، 79]. مطالعات مختلف ممکن است پریشانی روانی را به شیوههای مختلفی ارزیابی کرده و بر جنبههای خاصی از این پریشانی تأکید کرده باشند. بسیاری از مطالعات که بر روی علائم افسردگی به عنوان شاخصی از پریشانی روانی تمرکز کردهاند، شواهدی را برای ارتباط پیدا کردهاند، در حالی که دیگران که بیشتر بر سلامت عمومی یا بر روی تنوع علائم در سراسر حوزهها (نه فقط افسردگی) تمرکز کردهاند، کمتر از این فرضیه پشتیبانی کردهاند. ما در مطالعه خود از ابزار K10 استفاده کردیم، که همچنین علائم افسردگی را نیز در بر می گیرد، در حالی که برخی از سوالات آن علائم عمومیتری را نیز پوشش میدهند.
برخلاف مطالعه حاضر، اکثر مطالعات قبلی بر روی ادامه سوء استفاده از مادر به فرزند تمرکز داشتهاند و پریشانی روانی مادران را به عنوان یک عامل خطر برای سوء استفاده بین نسلی گزارش کردهاند [80، 81]. که این موضوع با یافتههای ما همخوانی ندارد و تفاوت ممکن است به عوامل محافظتی مانند حمایت اجتماعی [47] نسبت داده شود، جایی که اعتقاد بر این است که زنان حمایت اجتماعی بیشتری نسبت به همتایان مرد خود دریافت میکنند [82]. در اتیوپی، به طور گستردهای ترس از پدران رواج دارد و آن ها مسئولیت تنبیه فرزندان خود را به عهده دارند، که این امر به نوبه خود آنها را به انجام اقدامات تنبیهی شدید سوق میدهد. بر اساس گفته دویندام و همکاران [83] و مطابق با باور فرهنگی، پدران از نظر خودشان تنبیه بدنی را بخشی عادی و ضروری از تربیت می دانند. همچنین قابل توجه است که پدران در عین حال کمتر احتمال دارد که نسبت به مادران به طور مستقیم در وظایف مراقبت از کودک در اتیوپی درگیر باشند [84]. نقش تعیین شده برای آنها تنبیه و تامین مالی خانواده است، که منجر به غیبت مرتبط با کار میشود، که ممکن است به راحتی به غفلت از کودک تبدیل شود [85]. با این حال، مطالعه ما با تعداد کمی از پدران و مادران انجام شد (چه به طور جداگانه در نظر گرفته شود و چه فقط با استفاده از دادههای پدران یا مادران شرکتکنندگان نوجوان باشد)، و هم اینکه تنها با استفاده از داده های یک خانواده انجام شد، که نتیجه گیری در مورد خانواده به عنوان یک واحد را دشوار می کند. سوء استفاده از کودکان در اتیوپی یک پدیدهای است که به تدریج در طول خطوط نسلی تکامل مییابد، و پریشانی روانی فعلی در میان والدین این چرخه ناسالم را، به ویژه از پدران به نوجوانان، حفظ میکند. این امر نیازمند توجه بیشتر پژوهشگران و متخصصان به پدران و نقش آنها در سلامت روانی کودکان در اتیوپی است.
تعامل پیچیده بین سابقه سوء استفاده و غفلت والدین و پریشانی روانی فعلی آنها، منجر به قرار گرفتن فرزندان در معرض سوء استفاده دوران کودکی میشود، که در نهایت منجر به نتایج منفی سلامت روانی برای نوجوانان میشود و دشوار است که توسط روابط زیربنایی صریح توضیح داده شود. افرادی که در دوران کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند ممکن است از طریق مسیرهای مختلفی نتایج سلامت روانی را تجربه کنند [86، 87]. همسو با مطالعات قبلی، نتایج ما مشخص کرد که تجربیات سوء استفاده دوران کودکی والدین و خود نوجوانان منجر به افزایش علائم اضطراب و افسردگی در نوجوانان میشود. این یافته با مطالعات قبلی که نشان میدهد سوابق سوء استفاده والدین منجر به نتایج بدتر سلامت روانی برای فرزندان آنها میشود، همخوانی دارد [45، 46].
علاوه بر این، ما دریافتیم که تأثیر سابقه سوء استفاده در دوران کودکی والدین بر اضطراب و افسردگی نوجوانان از طریق قرار گرفتن نوجوانان در معرض سوء استفاده در کودکی، در سطوح پایین و متوسط پریشانی روانی فعلی والدین قویتر بود. سوء استفاده از کودکان در این شرایط شایعتر بود و در نهایت، علائم اضطراب و افسردگی نیز شیوع بیش تری پیدا می کرد، که با نتایج مطالعات دیگر که نشان میدهند پریشانی روانی به عنوان یک عامل خطر برای تداوم سوء استفاده از کودکان و نتایج سلامت روانی است، همخوانی دارد [80، 88]. با این حال، تأثیر غیرمستقیم مواجهه با بدرفتاری بین نسلی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان در بالاترین سطح پریشانی روانی فعلی والدین قابل توجه نبود. متناسب با این، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد والدین با علائم بالاتر PTSD و افسردگی کمتر احتمال دارد که فرزندان خود را مورد آزار قرار دهند [44]. از طرف دیگر، تعداد کمی یافتهها وجود دارد که نشان میدهد پریشانی روانی والدین هیچ تأثیری بر انتقال بین نسلی سوء استفاده از کودکان ندارد [48، 79]. شدت پریشانی روانی به ندرت تفکیک شده است و ممکن است تفاوت نتایج در مطالعات مختلف را توضیح دهد. مشارکت در رفتارهای سوء استفادهگرانه نیاز به سطح خاصی از عملکرد رفتاری دارد، که ممکن است برای والدین با علائم افسردگی شدیدتر امکانپذیر نباشد. توضیح دیگر میتواند این باشد که عواقب شدیدتر سابقه سوء استفاده دوران کودکی خود فرد با اختلال استرس پس از سانحه در بزرگسالان، ممکن است آن ها را از انجام رفتارهای آزارگرانه نسبت به فرزندان خود محافظت کند. در نهایت، توضیح سوم میتواند این باشد که با پریشانی روانی شدید، دیگر مهم نیست که سوء استفاده در دوران کودکی خود فرد رخ داده باشد یا نه،و برای تسلط بر این رابطه و مشارکت در سوء استفاده از فرزند خود کافی است.
به طور خلاصه، یافتههای میانجیگری تعدیلشده نشان میدهند که تأثیر سابقه سوء استفاده و غفلت والدین بر علائم اضطراب و افسردگی نوجوانان توسط شدت پریشانی روانی تجربه شده توسط والدین میانجی گری میشود. با این حال، تحقیقات بیشتری در مورد عوامل دخیل در فرآیند افزایش اضطراب و افسردگی در نوجوانان نیاز است، زیرا میانجیها و تعدیلکنندههای بررسی شده در مطالعه ما قادر به توضیح کامل مکانیزمهای ارتباطی اضافی مانند تنظیم هیجان که به درک جامع کمک میکند نبودند، و عوامل خطر مانند نبود ارتباط در خانوادهها، سوء استفاده از کودکان دارای بیماری مزمن، عوامل اقتصادی-اجتماعی، سوء مصرف مواد و عوامل محافظتی مانند حمایت اجتماعی به درک عمیقتر از تأثیرات بین نسلی سوء استفاده و غفلت از کودکان کمک خواهد کرد.
محدودیتها و نقاط قوت
تعدادی از محدودیتها در این مطالعه وجود دارد، از جمله طراحی مقطعی که امکان استنباط علّی را فراهم نمیآورد، فقدان دیدگاه هر دو والد زیرا ما تنها یکی از والدین را بررسی کردیم، پایین بودن سازگاری داخلی زیرمقیاس کار کودکان هنگامی که والدین در مورد خاطرات خود از دوران کودکیشان گزارش میدادند و عدم در نظر گرفتن سایر مفاهیم مهم که هنگام بحث در مورد سوء استفاده مرتبط می باشند، مانند تنظیم هیجان یا حمایت خانوادگی و اجتماعی گسترده. همچنین عدم توانایی در دستیابی به مشارکت کامل از نمونه والدین مورد نظر وجود داشت، که منجر به گنجاندن تنها 80٪ از شرکتکنندگان والدین هدف اولیه شد. در نتیجه، تحلیل نوجوانان و والدین آنها بر اساس 89٪ از دادههای موجود نوجوانان بود. این محدودیت ممکن است بر قابلیت تعمیم یافتهها تأثیر بگذارد و باید هنگام تفسیر نتایج در نظر گرفته شود. با این حال، این مطالعه از جمله اولین مطالعاتی است که با استفاده از ابزارهای ارزیابی معتبر و پیشرفته به بررسی سوء استفاده از کودکان و سلامت روانی نوجوانان در دومین کشور بزرگ آفریقایی نگاه کرده است.
نتیجهگیری
ما میزان بالایی از تجربیات سوء استفاده در دوران کودکی را در نسلهای والدین و کودکان و در نتیجه، میزان بالایی از اضطراب و افسردگی را در دوران نوجوانی آن ها شناسایی کردیم. پریشانی روانی عمومی نقش مهمی در میانجی گری سابقه سوء استفاده والدین با رابطه تجربیات اضطراب و افسردگی نسل نوجوان، به ویژه از پدر به نوجوان، ایفا کرد. مطالعه ما نشان داد که اضطراب و افسردگی نوجوانان به تجربیات سوء استفاده کودکان که به صورت بین نسلی تداوم داشتهاند و در سطوح مختلفی از پریشانی روانی والدین میباشند، مرتبط بوده. بنابراین، تأثیرات سابقه بدرفتاری در دوران کودکی والدین بر سلامت روانی نوجوانان، همچنین تأثیر تعدیل کننده پریشانی روانی والدین و تأثیر میانجیگری آن در تجربیات سوء استفاده دوران کودکی، باید هنگام توسعه مداخلات برای رسیدگی به سلامت روانی نوجوانان یا شکستن چرخه سوء استفاده از کودکان در نظر گرفته شود. با این حال، این مطالعه نشان داد که عوامل اضافه ای نیز وجود دارند که در این مطالعه گنجانده نشدهاند و ارتباط عواملی که منجر به اضطراب و افسردگی نوجوانان میشود را توضیح می دهند.
موارد تکمیلی
ویژگیهای جمعیتشناختی شرکتکنندگان، تحلیل اهداف اضافی در مورد اشکال سوء استفاده از کودکان در میان والدین و نوجوانان آنها، تأثیرات تعاملی جنسیت و ساختار خانوادگی بر قرار گرفتن نوجوانان در معرض سوء استفاده دوران کودکی، سطوح اضطراب و افسردگی در مقایسه با سایر مطالعات، تأثیرات تعاملی جنسیت و ساختار خانوادگی بر اضطراب و افسردگی، سطوح پریشانی روانی فعلی والدین در مقایسه با مطالعات قبلی، و تأثیرات خاص جنسیتی سابقه سوء استفاده و غفلت والدین بر سوء استفاده از کودکان و نوجوانان و نوبه خود اضطراب و افسردگی ناشی از پریشانی روانی فعلی والدین در موارد تکمیلی گنجانده شدهاند.
اختصارات
- ICAST: ابزار غربالگری سوء استفاده از کودکان IPSCAN
- ICAST-R: نسخه بازنگری شده ابزار غربالگری سوء استفاده از کودکان IPSCAN
- آزمایش ICAST: نسخه کودک ابزار غربالگری سوء استفاده از کودکان IPSCAN، هنجار شده در بافت آفریقای جنوبی
- CAN: سوء استفاده و غفلت از کودکان
- CM: سوء استفاده از کودکان
- PD: پریشانی روانی
- K-10: مقیاس ناراحتی روانی کسلر
- RCADS-25: مقیاس بازنگری شده اضطراب و افسردگی کودکان
اطلاعات تکمیلی
نسخه آنلاین شامل مواد تکمیلی است که در دسترس است. فایل اضافی 1 نیز وجود دارد.
تقدیر و تشکر
نویسندگان میخواهند از تمام نوجوانان و والدین آنها که در مطالعه شرکت کردهاند، تشکر کنند. پژوهشگر قدردانی صمیمانه خود را از تمام مدیران مدارس متوسطه بلبولا و شمال غربی برای اجازه انجام مصاحبهها در دفاترشان ابراز میدارد. در آخر اما نه کماهمیت، سپاسگزاری صادقانه ما به جمعآوریکنندگان دادهها که با دقت برای مصاحبه با تعداد زیادی از نوجوانان در یک دوره زمانی بسیار کوتاه کار کردند. ما به طور سپاسگزارانه از حمایت دانشگاه بیلفلد و انجمن تحقیقاتی آلمان (DFG) برای مشارکتهایشان در این تحقیق، قدردانی میکنیم.
درباره نویسندگان
آماره میسگاناو میهرت، دانشجوی دکتری در دانشگاه بیلفلد، روانشناسی بالینی کودک و نوجوان و رواندرمانی، دپارتمان روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم ورزشی.
پروفسور دکتر نینا هاینریشس، رهبر برنامه روانشناسی بالینی کودک و نوجوان و رواندرمانی، دپارتمان روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم ورزشی، دانشگاه بیلفلد.
مشارکت نویسندگان
در این کار تحقیقاتی، AM در طراحی و طرح مطالعه، جمعآوری دادهها، تحلیلهای آماری، تفسیر نتایج و نگارش پیشنویس مقاله مشارکت داشت. NH نیز در طراحی و طرح مطالعه مشارکت کرد، پیشنویس را به طور قابل توجهی بازنگری کرد و در تفسیر یافتهها شرکت کرد. تمام نویسندگان مقاله نهایی را بررسی و تأیید کردهاند.
تأمین مالی
تأمین مالی دسترسی آزاد توسط پروژه DEAL فعال و سازماندهی شده است. دانشگاه برمن تأمین مالی جمعآوری دادههای ما در محل مطالعه را فراهم کرد و KAAD هزینههای سفر و هزینههای مرتبط با نویسنده اول را پشتیبانی کرد. مهم است که توجه داشته باشیم که هیچ یک از سازمانها نقشی در طراحی و طرح مطالعه نداشتند.
اعلامیهها
تأیید اخلاقی و رضایت برای شرکت
تأیید اخلاقی برای این مطالعه توسط وزارت آموزش (MoE) از طریق هیئت بازبینی اخلاق تحقیقات ملی اتیوپی، با شماره مرجع 17/152/438/27، اعطا شد. طبق پروتکل، تمام شرکتکنندگان، از جمله والدین یا سرپرستان قانونی کودکان نابالغ، قبل از شرکت در مطالعه، رضایت آگاهانه ارائه دادند. ما در طول مطالعه به اقدامات سختگیرانه محرمانگی پایبند بودیم تا امنیت و حریم خصوصی تمام شرکتکنندگان را حفظ کنیم.